English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
block note paper U دسته کاغذیاد داشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
writing pad U دسته یاد داشت
fasces U [نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
minute book U دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
article had two notes U داشت
conservation U داشت
expectantly U با چشم داشت
factum U یاد داشت
he adored that woman U ان زن رابسیاردوست می داشت
he loved her dear U اوبسیاردوست داشت
durst U زهره داشت
note book U دفتریاد داشت
apanage U اختصاص داشت
without letted U باز داشت
when will women have the vote? U خواهند داشت
expectation U چشم داشت
expectations U چشم داشت
talents U درون داشت
talent U درون داشت
talented U درون داشت
dwelt U منزل داشت
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
marrige of convenience U پیوند با چشم داشت
to set down U یاد داشت کردن
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance . U سرووضع مرتبی داشت
prospectiveness U چشم داشت به اینده
He was looking for you. U داشت دنبالت می گشت
the dog wasled U سگ بند در گردن داشت
to make a minute of U یاد داشت کردن
to make a note of U یاد داشت کردن
to minute down U یاد داشت کردن
to take down U یاد داشت کردن
i will note it down U یاد داشت میکنم
he complained with reason U داشت که گله میکرد
he kept me waiting U مرامنتظریامعطل نگاه داشت
ephebe U شهری که از 81 تا 02 سال داشت
disposure U نمایش عرضه داشت
annotator U یاد داشت کننده
outlook U منظره چشم داشت
fusileer U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
She was talking to (with ) a friend . U داشت با دوستش صحبت می کرد
The girl was penciling her eyebrows . U دخترک داشت ابروهایش را می کشید
He was running like a madman. U عین دیوانه ها داشت می دوید
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? U تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
durst U جرات داشت جسارت کرد
prospect of success U چشم داشت یا امید کامیابی
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
no song no supper U تانخوانی شام نخواهیم داشت
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
fusilier U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
it weighed kilogrammes U بود سه کیلوگرم وزن داشت
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
he was in purpose to do it U در نظر داشت که ان کار رابکند
His request was in the nature of a command. U خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
to preach from notes U از روی یاد داشت وضع کردن
u.sings[ and+] U با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
og U الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
on old woman past sixty U پیرزنی بیش از شصت سال داشت
notate U یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
pistole U سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
He wanted to incite the people. U قصد داشت مردم راتحریک کند
he made me wait U مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
quinquereme U یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
to serve a notice on some one U اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
She was crying over her misfortunes. U ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
lostlabour U کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
groschen U سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
no paternosterŠno p U تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
of livery U ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
He had the air of a frightened(scared)child. U حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
kreutzer U نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
groups U دسته دسته کردن
scores of people U دسته دسته مردم
group U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
regiments U دسته دسته کردن
sects U دسته دسته مذهبی
sect U دسته دسته مذهبی
shoals of people U دسته دسته مردم
streams of people U دسته دسته مردم
troop U دسته دسته شدن
sorts U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
assort U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
trooping U دسته دسته شدن
they came in bands U دسته دسته امدند
trooped U دسته دسته شدن
parnassian U نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
nestorianism U عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
He was killed when his parachute malfunctioned. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
paphian U وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
mum's the word U این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
it will make against us U برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
she smiled sweetly U لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
it pleased him to go U خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
sans recours U عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
hope U امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hoping U امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hoped U امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hopes U امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
covey U دسته
platoons U دسته
platoon U دسته
wisps U دسته
gens U دسته
confraternity U دسته
ringleader U سر دسته
helve U دسته
classing U دسته
handhold U دسته
fascicle or cule U دسته
fascicled U دسته دسته
fasciculate U دسته دسته
shook U دسته
schools U دسته
fascicle U دسته
haft U دسته
school U دسته
wisp U دسته
handgrip U دسته
ringleaders U سر دسته
cluster bombs U دسته
nosegay U دسته گل
cluster bomb U دسته
bundling U دسته
cluster U دسته
teams U دسته
kind U دسته
team U دسته
kinds U دسته
hosts U دسته
hosting U دسته
hosted U دسته
host U دسته
bundle U دسته
bundles U دسته
clusters U دسته
kindest U دسته
tussock U دسته مو
handle U دسته
skein U دسته
skeins U دسته
faggot U دسته
assortments U دسته
assortment U دسته
faggots U دسته
fagot U دسته
clump U دسته
clumped U دسته
clumping U دسته
clumps U دسته
congregation U دسته
sheaf U دسته
tussocks U دسته مو
nib U دسته
bunching U دسته
nibs U دسته
bunches U دسته
stem U دسته
bunched U دسته
stemmed U دسته
bunch U دسته
stemming U دسته
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com